قبل
بعدی

پله کجاست؟

پله، هم‌معنای نامش هست. جایی برای بالا و پایین رفتن، مثل سربالایی و سرپایینیِ یک مسیر که برای تمرینِ زندگی است اما نه به جدیتِ زندگی… که از جنسِ لبخندِ بی‌فیلتر بچه‌ها، از جنسِ جسارتِ بی‌محابای نوجوان‌ها.
اینجا مسیر به دو خانه می‌رسد: یکی برای مسافرانِ کوچکِ پر انرژی و دیگری برای نوجوانانی پر جنب‌وجوش که مانند تمشک‌های وحشی پر از تمنای خودرویی‌اند.
راستی… سر راهشان کافه‌ای برای همنشینی‌ها و همدلی‌ها که چراغش همیشه روشن است.

خانه مسافر کوچولو

در روزهای اولینِ گام‌ها، اینجا ساکنِ خانۀ دومِ شهرِ آشناییِ راه رشد می‌شود.
رنگارنگ شادی دنیای بکر خود با لذت بازی، خود را و دوستی را کشف می‌کند.
مسافرِ کوچولو دستِ دوستی را می‌گیرد و نمایشِ درکِ زندگی را به مشارکت می‌نشیند و در انتهای این راهِ سراسرِ رشد، برای سلام به دبستان آماده می‌شود.

قبل
بعدی
قبل
بعدی

خانه تمشک های وحشی

از قصه‌ای که جان می‌گیرد و تئاتر می‌شود یا فیلم، تا شاهنامه‌خوانی، از گشتی در تهران برای کشفِ بهترِ گذشته‌ای که دریچه‌های پنهانِ زیادی دارد تا گپ‌وگفت و همنشینی برای همدلیِ روز، خانه‌ای اینجاست برای نوجوانِ امروز تا مثل تمشک‌های وحشی، زیبایی را با حضورِ نابِ خودرو بودن، بیشتر کشف کند.

کافه، جای هم نشینی همدلی ها

یک دمنوش یا شربت، چای یا قهوه فرقی نمی‌کند، سلیقه‌های رنگارنگ فرصتی برای همنشینی است اگر دلی دنبال همدلی باشد.

 

قبل
بعدی
پله‌های امکان

پله های خبر

از هر پلۀ این خانه خبر می‌بارد.