شهر جرئتمندی
انگار هنوز رفتارهایش کودکانه است.
با تغییرِ تدریجیِ خلقوخو، کمکم فکر میکنید با یک غریبه مواجهید. همه چیز را به چالش میکشد اما آمادۀ رویارویی با شرایطی پیچیدهتر است.
عزت نفس برایش حیاتی میشود .
حالا که با رفتن به مقطعی جدید، اولین کوچِ جدی زندگیاش را تجربه میکند، سخت است که او را خوب بفهمید و بشناسید و ایدهآل است که درکش کنید.
به مرور آرام میشود و از لحظههای فراز و فرودِ عاطفی ـ روحی پا به دشت بلوغ میگذارد.
حالا کنارش میایستید و همین، راضیاش میکند.
همقدم شدن با او، لذتبخشترین نقطۀ این داستان است.