معلمان سخن می گویند
من به «TED Talk» علاقهمند بودم و با دیدن کسانی که از تجربۀ موفقیت و شکستِ خود میگفتند، فکر کردم میشود چنین برنامهای را برای معلمان هم داشته باشیم تا معلمانی با سوابق کاریِ متفاوت، از تجربیات خود بگویند؛ امکانی که معمولاً در جلسات و شورای معلمان و حتی زنگهای تفریح، خیلی فراهم نبود.
در ابتدا، چون داوطلب نداشتیم کار سخت بود و کلاً هم، روی صحنه رفتن برای بعضی از همکاران کمی دشوار بود. عدهای هم احساس میکردند شاید تجربیاتِ شنیدنی و راهگشایی نداشته باشند؛ اما کمکم فهمیدیم که باید از تجربههای کوچک و اتفاقاتی بگوییم که باعث تغییر در روحیات شخصی و روش تدریسِ معلم شدهاند. سعی کردیم از پرداختن به مسائل کلی بپرهیزیم چون نیازی به گفتن و اثبات تئوریها نبود. قرار بود فقط تجربهها گفته شوند؛ تجربههایی کوچک و قابلاجرا. مبنا انتقال تجربه بود و قرار شد در کنار تجربههای موفق، از شکستها نیز بگوییم؛ چراکه گاهی امکانِ درس گرفتن از شکست، بیشتر و سادهتر است و آگاهی از روشها و تجربههای شکستخورده ممکن است آسیب به روندِ آموزش و دانشآموز را کاهش دهد.
در کل هم، امروز دیگر نمیشود فقط از تجربیات موفق گفت چون هم احساسِ ناتوانی ایجاد میکند و هم بین شنونده و گوینده فاصله میاندازد؛ درحالیکه گفتن از تجربیات، اهدافِ انگیزشی دارد. بنابراین، باید تجربههای ناموفق نیز روایت و شنیده شوند تا مخاطب ببیند و بداند که خیلیها مثل او، در رسیدن به اهدافشان شکست خوردهاند. این شنیدن و دانستن، مانع سرخوردگی است. به نظر من حتی شنوندهها میتوانند پیشنهاد و راهکار بدهند و با راوی ارتباط بگیرند که این روشِ گفتوگو، بسیار مهم است و میتواند راهگشا باشد.
با شکلگیری تدریجیِ این چارچوبِ ذهنی، به سراغ جامعۀ هدف رفتیم. معلمان! برای انتخاب معلمان، فراخوان محدودی دادیم چون نمیخواستیم تعددِ نفرات، تمهید و اجرای برنامه را دشوار کند. پس، ابتدا معلمانی را در کار سهیم کردیم که همکاریِ بیشتری با بخشهای غیررسمی مجموعه (مثل بخش پژوهش یا مجله) داشتند، صاحب ایده بودند و میتوانستند تغییری در مدرسه ایجاد کنند. آنها نیز کمکم سایر معلمان را به شرکت در این کار دعوت کردند.
در نهایت «teacher talk» با کمی سردرگمیِ معلمان و چاشنیِ ایدههای روانشناسی و آموزشی در روایتِ تجربهها، شروع شد! البته که، چندان دلچسب نبود اما با شنیدنِ تجربههایی متفاوت، کمکم دلپذیر شد و دبیران فهمیدند که باید از تجربههای کوچک و ملموس بگویند. روایتِ تجربه به انتقال تجربه و بالطبع به شناختِ بیشتر و بهتر منجر شد و اینچنین «teacher talk» از ایده، به عمل رسید و ثمر داد. پیش خودم گفتم: حالا شد!
در ادامه تصمیم گرفتیم این ایده را به یک اتفاق ملی بدل کنیم (البته در نظر داریم که از سطوح ملی هم فراتر برویم و برای همین در پی برقراری ارتباط با تدکس هستیم)؛ یعنی «teacher talk» تریبونی برای حرف زدن در مورد تجربههای معلمان شود. برای اجرای این تصمیم، از دعوتِ محدودِ مسئولانِ آموزشوپرورش و افراد مرتبط، شروع کردیم و در نظر داریم تا با ایجاد مناسبات، ایده را در کشور فراگیر کنیم! البته ناگفته نماند که معلمان هماکنون هم تریبون دارند. نهادی مثل انجمن صنفی معلمان، تریبون فرهنگیان است اما این نهاد (و امثال آن) بیشتر مطالبهگری میکند و کمتر به موضوعِ خودِ معلمان و انتقال تجربیات آنان میپردازد و خب در شرایط امروز، که هم سرمایۀ اجتماعیِ معلمان کمتر شده و هم به لحاظ اقتصادی تحت فشارند، شاید این روند به طرح دوبارۀ مطالبات آنان کمک کند.
آناهیتا اصلاحپذیر
مدیرعامل
